این دهستان در زمانهای قدیم به علت وجود نهرهای زیاد یکی از زیباترین روستاهای شهرستان به شمار می رفت و به علت پرآبی در این روستا ، تاکستانهای بسیاری وجود داشت که این امر باعث گردیده بود نهرخلج را به نام تاکستان فریدن نیز بشناسند. البته مردم روستاهای اطراف به وسیله ی چارپایان خود در زمان برداشت انگور در این روستا حاضر می شدند و انگور زمستانی خود را نیز تامین می کردند که انگور را به کشمش یا غوره نیز مبدل می ساختند.

در ادامه یک معرفی کلی از این دهستان خواهیم داشت، این گزارش برگرفته از مقاله ی سرکار خانم لیلا قربانی می باشد.

 

وضعیت جغرافیایی

دهستان نهرخلج در ۲۱۲ درجه و ۰۲ دقیقه طول شرقی از نصف النهار مبدأ و در ۰۵ درجه عرض جغرافیایی و با ارتفاع ۲۳۳۵ متر از سطح دریا می باشد.

 

موقعیت محلی

این روستا در شمال غربی شهرستان فریدن واقع شده است که از شمال به روستای گنجه ،از جنوب به روستاهای درختک و سفتجان ،از شرق به شهر داران و از غرب به روستای حصور و ازونبلاغ محدود می شود.

 

ناهمواری ها

روستای نهرخلج مرکز بخش زنده رود شهرستان فریدن است که شامل بخش های متعدد کوهستانی و جلگه ای می باشد، چنانکه دامنه های شرقی کوهستان یالانچی و چاله های محصور آن در جنوب و دامنه های جنوب کوههای دیگاه را دربر می گیرد.

 

جلگه ها

قسمت عمده روستای نهرخلج دشت وسیعی است که از آبرفت های رودخانه هایی که از ارتفاعات روستاهای بالا دست یا از کوه های این روستا سرچشمه می گرفته است در زمانهای گذشه بوجود آمده است.

 

آب و هوا

آب و هوای روستای نهرخلج با توجه به عواملی چون ارتفاع، وجود و جهت پستی و بلندی ها، نزدیکی به منطقه کوهستانی و وزش بادهای شمالی نیمه مرطوب سرد است.

یکی از نکات ویژه که گردشگران را می تواند به خود جذب کند، هوای پاک این منطقه است و نسیم دلنشین صبح گاهی بهار و برف زیبای زمستان

 

رودخانه ها

رودخانه مهم این روستا که به زبان محلی «چای» نام دارد، از ارتفاعات روستاهای بالادست همچون گنجه چای و بادجان که در مبدأ به ارتفاعات خوانسار محدود می شود سرچشمه می گرفته و پس از گذر از این روستاها و پیوستن به رود دیگر در پائین دست، به سد زاینده رود منتهی می شد که البته این رودخانه چند سالی هست که به دلیل بارندگی های کم کاملا خشک شده ، در کنار این رودخانه یک چشمه هم وجود داشت که آن هم متأسفانه کاملا خشک شده است! همان طور که از نام روستا مشخص است ،نهرهای زیادی از این روستا عبور می کرده است که به واسطه این نهرها روستای نهرخلج دارای طبیعت بسیار زیبایی بوده که وجود رودخانه و چشمه پر آب هم زیبایی آن را دو چندان می کرده است. سرتاسر روستا پر بود از باغهای انگور که امروز از آنها فقط بیابان های خشک و بی آب و علف باقی مانده است !

 

تاریخ روستا

در مدارک تاریخی و پرس و جو از بزرگان ،نام نهرخلج بدین صورت آمده است: عزیزآباد- دیگاه- عبدل آباد و قلعه هایی به نام معصوم قالا (به زبان ترکی به قعله، قالا گفته می شود ) – قویت قالا -قلعه آدینه که جزء ولایت پرتیکان می باشد و پروفسور هرتسلفد از پرتیکان که نهرخلج هم جزء آن است یاد کرده است.

تاریخ بنای این روستا به طور دقیق معلوم نیست اما پاره ای از مورخین با توجه به نام پرتیکان، بنای آن را به دوران هخامنشی نسبت داده اند و به علت سرسبز بودن آنجا ، نهری به نام یکی از شاهزادگان هخامنشی که خلج نام داشت در این محل احداث گردید که نام روستای نهرخلج منتسب به آن می باشد.

این روستا با توجه به حمله افغانها و مغولان و خرابی آن، در طول تاریخ ۵ بار جابجا شده است که وجود سنگرهای افغانها و مغولان در ارتفاعات اطراف نهرخلج دلیل و گواه بر این امر می باشد.

در فرهنگ جغرافیایی تاریخی و ادبی ایران نگاشته شده است که در زمان شاه عباس اول، ارامنه آذربایجان پس از اسارت به فریدن تبعید شدند.

در قسمتی از معصوم قالا پس از حفاری ، اسکلت های انسانهایی پیدا شد که در قبرهای آنها وسایل و ابزارآلات وجود داشت و با توجه به چنین رسومات در بین ارامنه ،احتمالا این قبور متعلق به آنها می باشد.

وضع جغرافیایی و توپوگرافی روستای نهرخلج به گونه ای است که گسترش آن در تمام جهات امکان پذیر می باشد، شیب ملایمی که از شمال شروع شده و در جهت جنوب غرب و شرق ادامه دارد تنها عامل ایجاد آن نهرهایی است که از قسمت شمال و مرکز روستا از قنات ها سرچشمه می گرفتند و در امتداد این شیب جریان داشتند که این امر عاملی برای گسترش روستا در ادوار مختلف به سمت این نهرها بوده است.

ولی امروزه به دلیل وجود جاده ارتباطی اصفهان به طرف خوزستان در قسمت جنوب ، گسترش روستا به اطراف این جاده کشیده شده و محلات قدیمی تخریب گردیده و هیچ ساخت و سازی صورت نمی گیرد.

 

زنان و مردان روستا

در این روستا و تمام روستاهای دیگر فریدن ، زنان و مردان دوش به دوش هم کار می کردند، مردها آفتاب طلوع نکرده پس از رسیدگی به احشام خود، بقچه خود را که گاه داخلش روغن گل و نان پنیری بود را بر می داشتند و به صحرا می رفتند و در صحرا به فعالیت مشغول بودند که پس از غروب آفتاب به خانه باز می گشتند.

مردهای قدیم به علت نبود وسایل کشاورزی آنچنانی، از آغاز بهار که به صحرا می رفتند تا اول پاییز به صورت مداوم مشغول به کار بودند ، برعکس این روزها که وسایل به وفور یافت می شود و کار کاشت، داشت و برداشت بسیار سریع انجام می شود. [ بومی های روستا که اکثرأ لهجه ترکی داشتند به مردی که از اول بهار به سختی مشغول کار می شد و تا پاییز هم آن سال سخت تلاش می کرد و گاه حتی وقت آن را نمی کرد به خود رسیدگی کند، می گفتند: غاریاز کیشیسه یعنی مرد بهار، مردی که از بهار رفته برای کار و پاییز به خانه برگشته است]

اما الان در دو روز همه کارها با تراکتور و دیگر وسایل به سرانجام می رسد و مردان فقط دغدغه فروش محصول و وام های معوقه خود را دارند.

حال زنان روستا، شیر زنانی که هم اکنون گاه پای صحبت هایشان بشینیم می بینیم در زمانهای قدیم چه بسیار رنج بردند ولی هیچ گاه مرد خود را در سختی ها رها نکردند و همیشه پشتیبان مرد خود بودند.

زن ها در روستاها با آغاز بهار کارشان آغاز می شد، مردها وقتی گندم را برداشت می کردند آنها را به آسیاب برده و به آرد تبدیل کرده و سپس در انبارهایی ذخیره می کردند. [به زبان محلی تاپه گفته می شد] و زن با درست کردن خمیر به کمک زنان همسایه به پخت نان مشغول می شدند.

در فصل تابستان ایامی به روزهای خرمن معروف بود که در آن گندم را در خرمنی انباشته می کردند و به وسیله لوازم مخصوص گندم به کاه بدل می شد و زن ها توسط باد موافق گندم ها را از کاه ها جدا می کردند.

برخی پیر زنان که خاطره گویی می کنند، می گویند وقتی هم که حامله بودند کار می کردند که گاه اتفاق می افتاد در سر زمین کشاورزی زایمان می کردند و به خانه نمی رسیدند و بچه در مزرعه به دنیا می آمد.

پیر زن هایی بودند که به علت یاغیانی که به روستاها حمله می کردند، اسب سواری و کار با تفنگ را بسیار خوب بلد بودند تا در کنار همسرش از موجودیت روستای خود محافظت کنند.

البته الان دیگر نان از نانوایی تهیه و جدا کردن گندم از کاه توسط خرمن کوب ها صورت می گیرد و اکثر خانم ها کارهایشان سبک شده است و تکنولوژی بسیاری از خوشی ها را برده است.

حال که از گندم صحبت به میان آمد باید بگویم یکی از کارهای که دروگران در زمان برداشت گندم انجام می دادند، وقتی رهگذری از کنار زمین دروگر که بیشتر اوقات گروهی به درو مشغول بودند می خواست گذر کند، خدا قوتی به دروگر می داد که دروگر در همین حین با پاسخ خدا قوتی، یک دسته از گندم را به سمت رهگذر می گرفت و از آنجایی که گندم برای مردم نشانه برکت بود، وی به روستا می رفت و اقلام خوراکی خریداری می کرد و برای دروگران می آورد که به عنوان شیرینی به آنها می داد.

آواز های دروگران زمان درو بسیار شنیدنی بود که الان دیگر تیلر (گندم چین مکانیکی) این ها را از میان برداشته و خبری از آن شور درو در میان مردان دیگر نیست.

 

وضعیت فعلی روستا

زبان اصلی اهالی روستا ترکی می باشد و شغل اصلی آنها کشاورزی و دامداری است. همچنین قابل ذکر است امروزه به دلیل پیشرفت در زمینه های مختلف و ماشینی شدن زندگی ها ،این روستا هم بی بهره نمانده و پیشرفتهای زیادی در طی سالهای اخیر داشته است از جمله این که از امکاناتی نظیر برق، تلفن و گاز سالهای زیادیست که بهرمند می باشد. این روستا دارای ۵ مدرسه ،خانه بهداشت، پست بانک ،کتابخانه عمومی، شرکت تعاونی و….می باشد. این روستا از نظر نمای ساختمانی کاملا متحول شده و دیگر خانه هایی با خشت و گل به ندرت در این روستا دیده می شود.

 

کوه یالانچی نهرخلج و علت نامگذاری

یالانچی یک لغت ترکی است به معنی دروغگو، و وجه تسمیه آن به خاطر این است که این کوه در اوایل بهار چندین چشمه پر آب جاری می شود و در اوایل خرداد ماه ناگهان چشمه ها خشک می شوند و کشاورزان جوان و کم تجربه به امید اینکه امسال چشمه ها خشک نخواهند شد در زمین های زیر چشمه ها انواع بذر کشت می کنند و به علت خشک شدن ناگهانی چشمه ها محصولات خود را از دست می دهند و چون کوه یالانچی کشاورزان را گول می زند این لقب به آن داده شده است.

 

انگورهای نهرخلج

همانگونه که در ابتدا گفتیم روستای نهرخلج از تاکستان های خوبی بهره می برد که الان آبی و روی آوردن به محصولات کم منفعت مثل سیب زمینی فقط تعدادی کمی از آنها باقی ماندند و مابقی آنها خشک گردیدند که اگر مدیریت خوبی وجود داشت شاید به جای سیب زمینی که خریداری نمی شود و در شرکت تعاونی این روستا ذخیره می گردد، باغ های انگور قدیم نهرخلج این دیار خوش و آب هوا دوباره احیاء گردد و یکبار دیگر تاکستانه های نهرخلج سر زبان ها بیافتد.

 

منبع : صاحب نیوز